حسین واعظ کاشفی در سال ۸۴۰ هجری قمری در سبزوار زاده شد. علوم دینی، ریاضی، و خوشنویسی را در اوان جوانی آموخت و سپس به عرفان روی آورد.پس از آنکه مدتی را در زادگاهش به وعظ و سخنرانی گذراند به نیشابور و سپس مشهد نقل مکان کرد. گفته میشود که در سال ۸۴۰ رؤیایی دید که در آن روح سعدالدین کاشغری—صوفی نقشبندی که بهتازگی درگذشته بود—او را به آمدن به هرات فرا میخواند. در هرات تحت تأثیرعبدالرحمان جامی—عارف و شاعر بزرگ پارسیگوی که جانشین کاشغری شده بود—قرار گرفت و با طریقت نقشبندی آشنا شد. اندکی بعد به سبزوار بازگشت و توسط سلطان ابوسعید، حاکم خراسان در عهد تیموریان، به منصب قاضیالقضات بیهق منصوب شد. پس از آنکه سلطان حسین بایقرا در هرات به قدرت رسید، در سال ۸۷۴ احتمالاً به دعوت خود سلطان به هرات رفت.
در هرات، کاشفی مورد حمایت سلطان حسین و دیگر درباریان قرار میگرفت؛ بهویژه از جانب علیشیر نوایی، ادیب و سیاستمدار برجستهٔ عهد تیموریان، که بسیاری از آثار کاشفی نیز به او تقدیم شدهاست. سلطان حسین خانقاهی به نام دارالسیاده در بازار مرکزی هرات بنا کرد و کاشفی را به سمت شیخ خانقاه برگماشت. کاشفی به طور مرتب در مراکز حساس حکومتی و فرهنگی هرات، به اقامهٔ وعظ میپرداخت؛ صبحهای جمعه در دارالسیاده، پس از نماز جمعه در مسجد جامع علیشیر نوایی، سهشنبهها در مدرسهٔ سلطانی، چهارشنبهها بر سر مزار ابوالولید احمد، و در اواخر عمر پنجشنبهها در مقبرهٔ شاهزاده سلطان احمد میرزا. مجالس وعظ و سخنرانیهای کاشفی جمعیت زیاد و مشتاقی را به گرد او جمع میکرد که عمدتاً به دلیل صدای دلنشین، فصاحت کلام، و توانایی کاشفی در تشریح آیات قرآن و سنت پیامبر به نحوی ساده و شفاف بود.
تخصص اصلی ملاحسین در وعظ و انشا بودهاست و از قرائن معلوم است که به خوبی از پس این کار بر میآمدهاست. مجالس وعظ ملاحسین به گونهای بودهاست که سلطان حسین و سایر درباریان در آن حاضر میشدند. امیر علیشیر دربارهٔ کاشفی و مجالس وعظ او مینویسد:
. . . و مولانا، چنانکه همهکس را معلوم است، واعظی در غایت خوبیاست و در عالم، از بنیآدم، واعظی به خوبی او نبوده و نیست و در مجلس وعظ او هرچند که فصیح و گشاده باشد، از کثرت جمعیت مردمان، جای اکثر نیست و از کثرت مزاحمت خلق بیم هلاک بعضی مردمان بوده، و کثرت ازدحام ایشان جهت این است که آواز و انشای مولانا در غایت حسن و لطافت بوده و به حقیقت معنی حضرت داود—علیهالسلام—در او تجلی نموده و در امت محمدی کسی که صفت داودی بر کمال داشته باشد غیر او نبوده . . .
کاشفی بر بسیاری از علوم دوران خویش احاطه داشت و نزد همعصران خویش به ذو فنون مشهور بود. خواندمیر به مهارت و خبرگی او در علم نجوم و انشا اشاره میکند و میافزاید که در آن دوران، در سرتاسر خراسان در زمینهٔ تفسیر قرآن همتایی برای او یافت نمیشد. او شعر نیز میسرود و از تخلص کاشفی استفاده میکرد. تقریباً چهل اثر به نگارش درآورد که اکثرشان به فارسی بودند و گسترهای از تمام علوم آن زمان را پوشش میدادند. کاشفی در تدوین و پراکندن گسترهٔ وسیعی از دانش، از علوم اسلامی گرفته تا علوم غریبه، نقشی اساسی و تأثیرگذار داشت. او تا پایان عمرش در هرات ماند و در سال ۹۱۰ هجری قمری همانجا درگذشت. آرامگاه او در هرات و در نزدیکی آرامگاههای کاشغری و جامی قرار دارد.
آثار بر جای مانده از کاشفی گواهی بر گستردگی دانش و اطلاعات اوست. به زعم خواندمیر و دیگر نویسندگان همدورهاش مهمترین آثار کاشفی عبارتند از: اخلاق محسنی، انوار سهیلی، جواهر التفسیر، مخزن الانشا، مواهب عالیه، روضة الشهدا، و سبعهٔ کاشفیه. بسیاری از آثار کاشفی هنوز ویراستاری و تصحیح نشدهاند و فقط به صورت دستنویس و یا در بهترین حالت به صورت لیتوگرافی قدیمی در دسترساند. تاریخ نگارش بسیاری از آنها نیز مشخص نیست.
بسیاری از آثار کاشفی تصحیح و چاپ نشدهاند. برخی از آثار چاپنشدهٔ او عبارتند از:
- آیینهای سکندری یا جام جم: رسالهای در باب علم حساب
- النقاوة فی الادب التلاوة
- التحفه العلیه فی علم الحروف و بیان اسرارها
- تحفة الصلوات: رسالهای در باب نمازهای یومیه در هشت فصل
- جامع الستین: تفسیر سورهٔ یوسف به عربی
- دیوان کاشفی: گزیدهای از اشعار کاشفی
- رساله در علم اعداد: رسالهای در باب عددشناسی
- رساله در اوراد و ادعیا: شرح داروها
- رسالهٔ علویه: به نام عبیدالله احرار، شیخ نقشبندی، نوشته شدهاست.
- طبقات خواجگان نقشبندیه: تبارشناسی معنوی شیوخ طریقت صوفی نقشبندیه
- فضل الصلواة علی النبی
- فیض النوال فی بیان الزوال
- ما لا بدا فی المذهب: پرسش و پاسخ در دین
- مجالس الوعظ: مجموعهای از موعظههای منسوب به کاشفی
- مختصر الجواهر: چکیدهای از کتاب جواهرالتفسیر که خود تفسیری از قرآن است.
- مرآت الصفا فی صفات المصطفی: شرح صفات و خصایص محمد.
- معارف الیقین
- مفاتیح الکنوز: رسالهای در باب کیمیاگری
- مناقب الاولیاء: شرح زندگانی بزرگان صوفیه
- منهاج الاولایة
- میامن الاکتساب فی قواعد الاحتساب: رسالهای در باب وظایف محتسب
-